گروه ترجمه - پایگاه اینترنتی نیشن 4 سپتامبر 2012 (14 شهریور) در مقالهای به روابط ایران و غرب پرداخت و نوشت: از زمان انقلاب اسلامی ایران در سال 1979، ایران هدف فشار مداوم سیاسی، اقتصادی و نظامی غرب بهویژه آمریکا و انگلستان بوده است. این موضوع برخلاف دوره قبل از انقلاب ایران است که شاه، متحد نزدیک غرب بهشمار میرفت. ایران در زمان شاه از ثروت عظیم نفتی خود برای خرید فناوریهای پیشرفته و تسلیحات پیچیده آمریکایی و غربی استفاده میکرد. آمریکا حتی از طرحهای ایران برای دستیابی به تأسیسات چرخه سوخت هستهای حمایت کرد. در حال حاضر، آمریکا و متحدانش بهطور مداوم تلاش میکنند به بهانه برنامه هستهای، به نتایجی مشابه آنچه در مورد عراق در سال 2003 صورت گرفت، برسند. با وجود این، مسئله واقعی، برنامه هستهای ایران که مطابق انپیتی به جلو میرود، نیست؛ بلکه از نظر آمریکا توانایی ایران برای چالشسازی علیه برتری آمریکا در منطقه خلیجفارس و تسلط آن بر منابع گازی و نفتی است.
در ادامه مقاله آمده است: آمریکا نمیتواند انتقاد ایران از اسرائیل و حمایت مداوم این کشور از فلسطین را تحمل کند. بنابراین، هدف واقعی آمریکا، تغییر رژیم در ایران است. این هدف نشان میدهد که آمریکا تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران را مهندسی کرد. تحریمهای آمریکا علیه ایران پیش از مطرح شدن مسئله هستهای ایران آغاز شده بود. تلاشهای آمریکا برای منزویسازی دولت ایران و بیثباتسازی آن از طریق ابزارهای آشکار و پنهان و تهدید ایران به حمله نظامی علیه تأسیسات هستهای، بخشی از سیاستهای هدفمند علیه ایران است.
در پایان مقاله آمده است: رفتار آمریکا در قبال ایران و اسرائیل تناقضآمیز است؛ زیرا با اینکه اسرائیل تسلیحات هستهای دارد، همچنان بر برنامه هستهای ایران فشار میآورد. واقعیت این است که قدرتهای بزرگ باوجود ادعای وفاداری به اصول حقوق بینالملل و اخلاق، عملاً تصمیم خود را برای مسائل مهم راهبردی و منافع ملی خود استوار کردهاند. میزبانی موفقیتآمیز ایران از شانزدهمین نشست جنبش عدم تعهد، به این کشور تا حدی اجازه داد تلاشهای غرب برای انزوای سیاسی ایران در صحنه بینالملل را به شکست بکشاند. حضور نمایندگان 118 کشور عضو جنبش عدم تعهد، بیان غیرمستقیم اتحاد با ایران بود. نکته بسیار مهم، مهر تأیید نشست بر حق تمام کشورها از جمله ایران برای دستیابی به انرژی هستهای برای اهداف صلحآمیز بود.